سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوشته شده در تاریخ جمعه 27 مرداد 91 توسط روح الله فروتن | نظر بدهید

داریوش آشوری از روشنفکران دهه 40 در مقاله ای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقالهرای که در 20تیر 1346 در مجله فردوسی منتشر شد به شدت به آشوری حمله کرد

بخشهایی از نوشته دکتر شریعتی که با حال و هوای روز قدس مناسب است در زیر می آید:

 

آقای داریوش خان!

رژیمی که با اسلحه انگلیس و آمریکا و فرانسه، سرزمینی را اشغال می‌کند و از سراسر اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی می‌کشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و اردن و سراسر آفریقا و خاورمیانه پراکنده می‌کند و دهقان مسلمان را در دهات خود محبوس می‌سازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ استعمار غربی را دارد، با یک اشاره امپریالیسم بر آن می‌تازد، اسرای رسمی جنگ را وحشیانه شکنجه می‌کند، مردم را از خانه‌هاشان بیرون می‌راند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن مذهب استوار می‌کند، فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنی‌اش در چشم شما! این است که ملک فاروق‌ها و گلوپ پاشاها و ملک فیصل‌ها و ملک عبدالله‌ها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاههای امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع می‌کند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگی‌های مشکوک و آلود? روشنفکران فروخته شده‌ای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تود? عوام الناس جدا می‌کند - مجال نمی‌دهد؟

زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از هم? لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیم‌بند را بلغور می‌کند و طوطی‌وار کلمات رایجی را از قبیل آزادی و دموکراسی و انسانیت - که به قول سارتر، خودشان در دهانشان گذاشته‌اند - در کشورهای استعمارزده واگو می‌کنند، خیانت به تود? عوام الناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.

تجرب? نیم قرن اخیر نشان داده است که اینان جاده کوبان و راه بلدان و کار چاق کُنان زبردست و مطمئن استعمار برای ورود و نفوذ آن در داخل کشورها بوده‌اند. اینان فقط از این نظر فاشیستند که به روشنفکرانی که « از تود? عوام الناس جدایند» اجاز? بافندگی‌ها و [ آدرسِ ] کوچه غلط دادن‌ها و نهضتهای قلابی به راه انداختن‌های همیشه را نمی‌دهند و همین بزرگترین فضیلت آنهاست و عامل موفقیت آنها.

چگونه می‌توان به داریوش آشوری و امثال او که ، به هر مصلحتی، یک عده تاجر و سیاست پیشه و ماجراجو و سرمایه دار آلمانی و ایتالیایی و فرانسوی و آمریکایی و شرقی را که از کشورهای مختلفند و با زبانها و روحیات و سطح درآمد و سنن و عادات گوناگون و برای انجام نقش? معین و روشنی به فلسطین آمده‌اند و حداکثر 19 سال فقط سابق? تاریخی دارند، یک «ملت واحد چالاک دلیری که بهترین جنگها را می‌کند» معرفی می‌نماید، اجازه داد که در جنگ ملی علیه استعمار، همگام با اسرائیل به هم? کشورهای مورد تجاوز وی بتازد و سمپاشی کند و هم? روشنفکران ایرانی و هم? رهبران ملل آزاد شده را دشنام دهد؟

آیا می‌شود وحدت ملی یک میلیون و نیم یهودی را که هر چند هزار نفرشان از کشوری در گوشه‌ای از شرق و غرب عالم به فلسطین عرب آمده‌اند، در نظرها مسلّم شمرد و در طول 19 سال انجام شده و بدیهی، ولی وحدت اعراب را که زبان و مذهب و نژاد و سرزمین واحدی دارند و قرنهاست تشخص نژادی و مذهبی و جغرافیایی و زمانی و فرهنگی و تاریخی خود را با این روشنی حفظ کرده‌اند فقط به علت وجود خطهای مصلحتی فرضی که پس از جنگ جهانی میانشان به نام مرز کشیده شده است، غیر ممکن و اعتباری و نامعقول دانست؟! صهیونیسم، فاشیسم نیست؛ وحدت اعراب در برابر استعمار یک فکر فاشیستی است؟!

 

 

 

آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوار? عرب که قرنهاست در فلسطین زندگی می‌کرده‌اند، کلمه‌ای بر زبان نمی‌آورد و زندگی آنان را از پیش از اسلام تا 19 سال پیش در فلسطین برای شناختن حق آنان بر آنجا کافی نمی‌داند و معتقد است چون 19 سال از آن واقعه گذشت مشمول مرور زمان شده است و باید واقعیت را پذیرفت! اما جنایت یهودیان اروپا و آمریکا و روسیه را که غالباً 2000 سال پیش، از فلسطین رفته‌اند ، تنها به این علت که اساطیر و افسانه‌های قومی و مذهبی مشترکی دارند، که جایگاهش فلسطین بوده است برای اشغال این سرزمین و بیرون راندن اعراب آنجا، چون حقی به رسمیت می‌شناسد؟!

لابد آقای آشوری اگر دستش برسد و اسرائیل و سازندگانش، روزی به مصلحتی کمکی کنند که بتواند هم? آشوریانی را که در کشورهای مختلف پراکنده‌اند ، جمع کند و نهضت «آشوریسم» را برپا سازد، به خود حق می‌دهد که با هواپیمای آمریکا و ناوگان انگلیس و پولهای امپریالیسم بین المللی و خرید افسران عراقی به سرزمین عراق حمله برد و هم? عراقی‌ها را بکشد و یا به صحرای عربستان براند و به عنوان اینکه 4000 سال پیش در بین النهرین تمدن و مذهب و زبان و رژیمهای سیاسی مشهوری داشته‌اند ونواحی دجله و فرات را قرنها زیر سلط? خود گرفته بودند، دولت آشوری را به جای دولت عراق بنشاند [ البته این فرض است وگرنه چنانکه می‌بینیم و شنیده‌ایم داریوش آشوری اسمش ایرانی خالص است و لقبش آشوری و نژادش یهودی (العهدة علی الراوی ) و مغزش مارکسیست انقلابی و عقیده‌اش صهیونیست!]. می‌دانیم که خود آقا بر این خیال باطل خواهند خندید، اما باطل‌تر و خنده‌دارتر از این خیال، مگر صهیونیسم نام ندارد که مصلحت استعمار غربی مبنی بر داشتن پایگاهی پایدار در درون سرزمینهای ملتهب و ناپایدار اسلام و عرب آن را عینیت و واقعیت بخشید، و کار را به جایی رساند که یک روشنفکر چپ‌نمای ایرانی می‌رود و مرغ و پلوش را هم می‌خورد و برمی‌گردد و به هم? روشنفکران ایرانی فحاشی می‌کند و هر که را با آن خیال مضحک ولی تحقق یافته مخالف باشد، به انواع عقده‌ها و مرض‌ها متهم می‌سازد؟

آخرین پیام آقای داریوش آشوری ، در پایان مقاله و پیش از عزیمتشان به اروپا این است که ما ایرانی‌های مسلمان، باید جنگ اسرائیل را با همکاری و پشتیبانی آمریکا و انگلیس علیه ملل عرب به صورت « اختلاف مرزی! میان حبشه و سودان» تلقی کنیم و تجاوز اسرائیل را در چند هفته پیش و نیز در 1956 همراه با فرانسه و انگلیس علیه مصر که به ملی کردن کانال سوئز و اخراج ارتش انگلیس از سوئز پرداخته بود، باید مانند حمله چین به هند بنامیم، و معتقد باشیم که امروز چین و شوروی و الجزایر و کوبا و ویتنام شمالی و ویت‌کنگ‌ها و اروپای شرقی و هم? روشنفکران ایرانی «دارای مرض خرده بورژوا شده‌اند و فاقد جوهر روشنفکری و شامل عقده‌های مذهبی و نژادی و تسلیم به پَست‌ترین احساسات گروهی و روان ناخودآگاه جمعی» و بر عکس، جانسون و اینتلیجنت سرویس و سیا و موشه دایان هستند که در خاورمیانه عربی با عقده‌های نژادی و کینه‌های مذهبی و گسترش جنایت و آدم‌کشی و فاشیسم و میلیتاریسم و بوروکراسی و راسیسم و کاپیتالیسم دولتی مبارزه می‌کنند. از کرامات فیلسوف ما یکی این است که می‌فرماید: «اسرائیل بود که ناسیونالیسم عرب را به وجود آورد، نه برعکس». به اصل حرف، کاری نداریم که در نوع خود بسیار جالب است که اصلاً ناسیونالیسم عرب فقط بیست سال است که سابق? تاریخی دارد و ناسیونالیستهای عرب باید به حال اسرائیل و سازندگانش! دعاگو باشند و از او ممنون. آنچه در این جمله مهم است این متمم ِ « نه برعکس» آن است که یعنی چه؟

مگر کسی گفته که ناسیونالیسم عرب، اسرائیل را به وجود آورده که حالا فیلسوف جامعه شناس ما در صدد ابطال آن و روشن کردن روشنفکران ایرانی‌اند؟ عشق، چگونه چشم آدمی را کور می‌کند و مغزش را منگ؟! حواس پرتی و پرت و پلا گویی نویسنده‌ای که از در هم ریختن منطق هم? روشنفکران مملکت ناراحتند، به جایی می‌رسد که در یک عبارت به چنین تناقض‌گویی مبتلا می‌شود که با اصل هدف و غرضش و همان نظری که به خاطر آن سینه چاک می‌کند، مغایر است.

دقت بفرمایید: « صهیونیسم در 1947 توانست پاداش خود را به عنوان کفاره گناهان و جنایات مسیحیت علیه اقلیت یهود و بویژه جنایات هولناک نازیسم به صورت حق سکونت و داشتن استقلال در گوشه‌ای [ از این «در گوشه» معلوم می‌شود که آقای آشوری ما به همان سرزمینی که یهود اشغال کرده و سران اسرائیل هم بدان راضی‌اند، رضایت نمی‌دهد و بقی? نقاط فلسطین بزرگ قدیم را هم مطالبه می‌کند!] از سرزمین فلسطین به دست آورد و سران کشورهای عربی در آن زمان که یهودیها آمدند ، همه دست نشاندگان مستقیم استعمار بودند»!

 

منبع: مجموعه آثار شماره 35 بخش دوم، (چاپ دوم، تهران: انتشارات آگاه، تابستان 1372)، صفحات 631 تا 637.




 
طبقه بندی: دکتر شریعتی،  اسرائیل،  فلسطین
نوشته شده در تاریخ جمعه 27 مرداد 91 توسط روح الله فروتن | 2 نظر

آخرین غزلم

قندیل تمنا
دلـم مانـند یک آتـشـفشــــان است 
مـــذاب غـــم زچشـمانم روان است


عــذابم میــــــــدهـــد دور از تو بودن
تن پژمـــرده مــــن نیــمه جان است

ز آه ســـینـــه ســـــــوز نیمه شبها
دو چشمانم "به رنگ ارغوان" است

نگـــاهت مـــیکنم شـــاید بدانـــــی
نگاهـــــم یک زبان بـــی زبان است

زدرد وغصـــــه و دلــــــشــــوره و آه
دلم دور و برش رنگــین کمان است

درون ســـینه ات جـــای مــــــرا کن
دل من مرغکــــی بی آشیان است

دو دســــتم مثل "قنـــــــــدیل تمنا"
همیشه رو به سوی آسمان است

شـــــده کارم دعــــــا کردن برایـــت
خــدا حافـظ خــداحافـظ ،اذان است

روح اله فروتن رمضان 91




تاریخ : شنبه 92/6/30 | 10:55 عصر | نویسنده : محمد امین فروتن | نظر
نوشته شده در تاریخ جمعه 15 دی 91 توسط روح الله فروتن | یک نظر

 

من امسال سی و چهار سالگی خودمو جشن میگیرم.

پس انقلابمون هم سی و چهار سالشه. آخه ما باهم تو یه روز دنیا اومدیم.گرچه تاریخ شکل گیری نطفه های ما با هم فرق میکنه وشکل گیری نطفه این انقلاب به 15 سال قبلش بر میگرده ولی خوب به هر حال ما با هم همسن و سالیم. تو این پونزده سال شکل گیری و خصوصا توی اون 2 سال آخرش ،یه حال و هوای دیگه بود.خروش بیشتر،تحرک بیشتر،شهدای بیشتر و بیداری و بصیرت و همدلی بیشتر مردم باعث شد تا این انقلاب متولد بشه وتحت لوای حضرت ولی عصر "عج"ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمها فداه.ورهبری پیامبر گونه امام خمینی "ره"قلب تاریکی ها را بشکافه و نور و روشنی رو به همه مسلمین دنیا هدیه و بشارت بده.

خیلی شهید دادیم تو این شکل گیری انقلاب . داشتیم سر و سامون میگرفتیم که مملکتی بسازیم که بتونیم پاسخگوی این همه شهید و جانباز و دیگر اقشار سهیم در این انقلاب باشیم که یهو سرو کله یه همسایه فضول و روانی پیدا شد و افسار خودشو داد دست آمریکا و چند تا از دیگر دوستانش و انگشتشو کرد تو لونه زنبور......

فکر میکرد چون تازه انقلاب شده ،هنوز سرو سامون نگرفتیم.زهی خیال باطل.....تقصیری هم نداشت ،غیرت ایرونی رو ندیده بود.فکر میکرد مثل همزبانان خودش یه روزه میدون خالی میکنن و مملکتشون میدن دست متجاوزگرها....

جنگ شروع شد .

یه طرف عراق و آمریکا و فرانسه و انگلیس و رو سیه و عربستان و کویت و .......یه طرف ایران و جووناش و امامش.ماههای اول جنگ بخاطر نداشتن تجربه و کمبود سلاح و خیانتهای رئیس جمهور وقت،خیلی به مشکل برخوردیم و دشمن تا شعاع 80کیلومتری ما پیشروی کرد . خرمشهر قهرمان نزدیک به چهل روز مقاومت کرد. در حالی که نه سازماندهی داشت نه سپاهی.

آنوقت کویت با اینهمه تجهیزات و امکانات در مقابل صدام 24 ساعت هم دوام نیاورد.بی خیال.....جنگ داشت به روزهای سخت میرسید .فرماندهی کل قوا از آن بی لیاقت گرفته شد و خود امام فرماندهی کل قوا را بر عهده گرفت و سپاه و بسیج در کنار نیروهای ارتش قرار گرفتند . باکری ها و باقری ها و رضایی ها و همت ها و شیرازی ها زمام امور جنگ را بدست گرفتند. وبرگهای زرینی در تقویم تاریخ این مرزو بوم رقم زدند.شهامت های وصف ناشدنی نوجوانان و جوانان و پیران این سرزمین از مرد و زن ،در ذهن همیشه بیدار این جغرافیای عظیم نقش بست و ذره ذره این خاک مقدس به آغوش پاک این دیار برگشت و وحسرت یک سانتیمتر از این خاک را بر دل استکبار و ایادی احمق او گذاشت.در اوج نداری و با کمترین امکانات جنگیدیم . تنها داشته های ما ،خدا و ایمان و رهبری بود.و غیرت و روحیه شهامت  این مردم همیشه پیروز بود. جنگ ،جنگ ایران و دشمن بود . ایرانی اعم از مسلمان شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و.....همه و همه دست در دست هم نهادند و دشمن زبون را ارز خاک مقدسمان بیرون راندند.......اما........

اما جنگ تمام شد .......جنگ تمام شد و آنها که لایق دیدار دوست بودند ،رفتند و ما ماندیم و امانت این عزیزان ...ایرانی زخمی و خسته....خسته از هشت سال جنگ و بمباران و درگیری..

جنگ که تمام شد ماجرای احد پیش آمد و عده ای فکر کردند جنگ تمام شده است و باید انقلاب را به نام خود مصادره کنند و غنیمت جمع کنند.جنگهای سیاسی داخلی شروع شد . یکی راستی شد و یکی چپی.....یکی پیرو اصول بود یکی دنبال اصلاح.

هر کس روی کار میامد . گروه دیگر سعی در تخریب او داشتند.اولین دولت بعد از جنگ شروع کرد به بازسازی خرابه های جنگ و دولت سازندگی نام گرفت.و هزاران توهین و افترا ها را به جان خرید...8سال دولت که تمام شد.فضای سیاسی عجیبی حکمفرما شد و شعار های انتخاباتی طیفی به نام اصلاح طلب مردم را مجذوب ساخت. اصلاح طلبان روی کار آمدند و در آن دوره مردم شعور سیاسی بیشتری پیدا کردند . فضای انتقاد وآزادی بیشتری را احساس میکرد . حرف از آزادی های مدنی بود و تا حدودی مردم این شعار ها را لمس میکردند.روابط اقتصادی و سیاسی خوبی هم با دیگر کشورها داشتیم.گروه های مخالف که با شعار پایبندی به اصول در عرصه بودند.اعتراض های خود را بیشتر و بیشتر کردند و عرصه بر دولت تنگ شد.لغزشهای وزرا و معاونین و بعضا نمایندگان مجلس هم مزید بر علت شد تا حوادث تلخی در کارنامه این دولت رخ دهد که حادثه کوی دانشگاه 78 یکی از آن موارد بود که اگر نیروی محترم انتظامی و لباس شخصی ها درست و صحیح وظایف انسانی خود را انجام میدادند.کار به آنجاها نمیکشید . اصلاح طلبان رفتندو اصول گرایان بر مسند قدرت نشستند و حکومتداری به شیوه آنان شروع شد..حرف از حق مردم و زندگی خوب و پول نفت بر سفره های مردم آمد و اینکه خرابه های دوران اصلاحات را بسازند. و مفسدان اقتصادی رسوا شوند و ..و..و...

اما وضعیت زندگی مردم روز به روز بدترشد و روابط ما با دیگران رو به کاهش رفت . تحریمها هم مزید بر علت شد و برنامه های غلط اقتصادی بیشتر ما را با مشکلات در گیر کرد . اختلاسهای وحشتناک . نا امنی ها و درگیری های بین قوه . روز به روز بیشتر شد و هیچ کس نبود که جوابگوی خون اینهمه شهید باشد . عده ای بخاطر رای نیاوردن نظم مملکت را بهم ریختند و عده ای هم بخاطر با د غرور پیروزی جشن و پایکوبی راه انداختند و این وسط هیچ کس به فکر مردم نبود . به راستی اگر رهبری امام گونه مقام معظم رهبری نبود ،معلوم نبود الان ما چه وضعیتی داشتیم .کشور اکنون در آتش بازیهای جناحی میسوزد و توصیه های رهبری را مبنی بر حفظ آرامش را نادیده میگیرند و هر روز شعله های این حسد ها و کینه ها بالاتر میرود.چه کسی جوابگوی خونهای عزیزان سال 42 تا امروز است . بعد از این عزیزان و امامشان چه کردیم . فساد اقتصادی یک طرف . کینه های قدرت و انتقام یک طرف .فشارهای بیگانگان هم از یک سو.....

آیا چیزی غیر از اتحاد میتواند به ما کمک کند.؟ آیا وقت آن نرسیده تا دست در دست هم دهیم به مهر.....

خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند.....

روح اله فروتن دیماه 91

 




 
نوشته شده در تاریخ شنبه 2 دی 91 توسط روح الله فروتن | نظر بدهید

 

چندی پیش بود که ماجرای لو رفتن رمز کارت های بانکی حدود 3میلیون ایرانی نقل محافل شد و خرابکاری های شرکت فن آوران انیاک؛سایه ای از بی اعتمادی بر پیکره شرکتهای ارائه دهنده خدمات کارت و کارتخوان ها.انداخت.

واگر در جریان باشید در همان روزها ماجرای تماسهای تلفنی مدیر عامل و یکی از کارکنان در اینترنت منتشر شد.در قسمتی از آن مکالمه عنوان شده بود که شرکت برای رفع مشکل مالی خود در یک روز کاری ،گردشهای دستگاههای کارتخوان مشتریان را در آن روز انجام نداده و اصطلاحا تسویه نکرده است. و با استفاده از آن مبلغ هنگفت مشکل آنروز خود را مرتفع نموده است.

حالا تا اینجای ماجرا را داشته باشید.......


از اول آذر ماه طرح شاپرک اجرایی شد.کما اینکه بعضی از شرکت ها و بانکها برای آشنایی بیشتر به پیشواز این طرح رفتند که از جمله این بانکها .بانک پارسیان و تجارت بودند .که هر دو از یک psp خدمات میگیرند که همان شرکت الکترونیک پارسیان است.و گردشهای مشتریان بر اساس برنامه زمان بندی شده در ساعتهای بخصوصی یعنی7:35 و 9:35و 11:35  و 13:35  و15:35  و 17:35 به حساب آنها واریز میشود و گردشهای  ساعت 18 به بعد در اولین ساعت کاری روز بعد اعمال میشود.

مجددا شرکت انیاک که در مطلب قبل به هنر آنان اشاره شده بود . دست به یک کار جالب دیگر زده است و گردشهای مشتریان را اگر تا ساعت 2 بعد از ظهر انجام گرفته باشد :ساعت 24 آنشب به حساب مشتریان واریز میکند و اگر این گردش بعد از این ساعت باشد.واریز آن مبلغ به ساعت 24 فرداشب موکول میشود . یعنی عملا پول مردم به حساب این شرکت واریز شده و حدود35 تا 40 ساعت بعد به حساب مشتری واریز میشود.

آیا این موضوع سوء استفاده از سامانه شاپرک نیست. بواقع این پولها کجا میرود. سود این مبالغ سرسام آور به جیب چه کسانی میرود.شبی چند میلیارد میشود سود انباشت این مبالغ در حساب اقایان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بانک مرکزی در کدام خواب فرو رفته است.چرا پولهای مردم در دست عده ای محدود افتاده که با آن همه کار میکنند. مگر واریز لحظه ای دستگاههای کارتخوان چه ایرادی داشت ،که اینگونه 90 درصد از پذیرندگان دستگاهها را به چالش کشیده اند.

شاید شنیده باشید که بسیاری از فروشگاهها کارتخوان های خود را جمع آوری کرده اند. چون اختلافات یک ماهه آنها کماکان در شبکه شتاب سرگردان است و دستشان از همه جا کوتاه است.

پیشرفت که نمی کنیم هیچ ، رو به عقب هم میرویم...و روز به روز فاصله خود را با دنیای دیجیتال و بانکداری الکترونیک بیشتر میکنیم.

یکی نیست که به اقایا ن بگوید"این ره که شما میروید به ......."

 




 
طبقه بندی: شرکت انیاک شاپرک کارتخوان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 14 آذر 91 توسط روح الله فروتن | 3 نظر

شهید جواد فروتن و دکتر چمراندو خاطره از مادرم در مورد شهید جواد فروتن"برادرم"


مادرم میگوید "آنروزدر حالی که آخرین فرزندم "روح اله" را باردار بودم  مشغول پختن غذا بودم که

 متوجه شدم  که آرد نداریم . برای تهیه آرد از خانه خارج شدم . در کوچه متوجه سر و صداهای بچه

 های مدرسه شدم. که فریاد میزدند مدرسه مان را آتش زده اند. دو دخترم را که در مدرسه بود برداشتم

به خانه بردم و برگشتم. به مسجد امام رضا که رسیدم . دایی جواد را دیدم که با دست پاچگی گفت

 جوادت داماد شده . می خواستم بروم که جلوی مرا گرفت و گفت به فرزند توی شکمت رحم کن . چون

 قیامتی برپاست و جواد را گرفته اند و به همراه حاج ناصر رسولی است و دیگر دنبال جوادت نگرد.

گفتم پس من چه کنم . گفت جواد را دستگیر کرده اند ولی نکشته اند . نیروهای کماندو که از بوشهر

 اعزام شده بودند . حاج ناصر رسولی را بیش از حد آزار داده اند. و جواد با ژاکت نخودی رنگش غرق

 خون است چون سر نیزه به بدنش زیاد زده اند.دو تن از دایی های جواد هم در این پیکار همراه او بوده

 اند که یکی از عوامل تشنج این بوده که دایی محمد راهنما اسلحه را از سروان ژاندارمری بنام "شجاع"

میگیرد و به پشت بام حسینیه می اندازد و درگیری به اوج میرسد. پس از سه روز جواد را غرق خون

 به خانه می آورند . شیخ عبدالخالق دشتی از مبارزان وقت جواد را به خانه آورد و به حمام برد و

 استحمام نمود . صبح زود به دکتر برد و تا چند روز کار مداوای او و استحمامش به عهده شیخ


 عبدالخالق بود."


خاطره دوم


مادرم میگوید"

شب بود . درب حیاطمان به صدا درآمد. درب حیاط را باز کردم جوانی بود .سلام کرد و گفت نامه جواد

 را آورده ام. با تعجب گفتم .این چه موقع نامه آوردن است ساعت 11 شب است. نکند اتفاقی افتاده .نامه

 آنهمه بی پاکت،اینموقع شب..گفت میخواستم بیایم  و جواد گفته با خودت ببر.بچه هایم نامه را خواندند و

 دستخط جواد را تایید کردند.آن جوان رفت...

فردای آنـروز با پدرم نشـسـته بودیم که بـرادرم وارد حیاط شـد و گـفت می گویند جواد زخـمی شـده و در

 بوشهر بستری میباشد. گفتم چرا بوـشهر.؟ چرا نیاوردند گناوه ؟...برادرم رفت و چند دقـیقه بــعد دوبـاره

 برگشت و گفت جواد داماد شده است...رفتـیم مسـجد جامع تا جمـعیت زیادی جمع شـده اند . پسر عمـویم

جلو آمد و گفت دروغ است .نگران نباش..اما دروغ نبود .منهم بلند گفتم .امانت خدا بودمن هم برگرداند م

او مال اینجا نبود. روح او زمینی نبود که در زمین محصور باشد. او جایی رفت که دوست داشت....

چند شب قبلش خواب دیده بودم که جواد در حالی که چشمانش سبز بود گلوله ای به استخوان زیر چشمش

 اصابت کرده است و شهید شده ... و خوابم  چه زود تعبیر شد و به آرزویش رسید......






 




 
طبقه بندی: شهید جواد فروتن،  دکتر چمران
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 6 آذر 91 توسط روح الله فروتن | نظر بدهید

 

 ای کاش...

ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود

این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود!

 

ای کاش این روایت پرغم سند نداشت

بر نیزه ها نشاندن قرآن دروغ بود

 

ای کاش گرگ  تاخته بر یوسف حجاز

مانند گرگ  قصه کنعان دروغ بود!

 

حیف از شکوفه ها و دریغ از بهار...کاش

برجان باغ داغ زمستان دروغ بود...

 

 

محمد مهدی سیار




 
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 6 آذر 91 توسط روح الله فروتن | یک نظر

 

نماز شام غریبان...

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو

تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو

 

از خار،گرچه گرد حرم پاک کرده ای

تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو...

 

خون گوشواره ها زده بر گوشهایمان

صد بغض مانده جای گلوبند در گلو

 

تنها گذاشتیم تنت را و می رویم

اما سر تو همسفر ماست کو به کو

 

بی تاب نیستیم...خداحافظت پدر!

بی آب نیستیم ...خداحافظت عمو!

 محمد مهدی سیار

 




 
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 22 شهریور 91 توسط روح الله فروتن | 3 نظر

ضریح ائمه بقیع که به دست وهابیون تخریب شد

گنبد و بار گاه قبل از تخریب

نمایی از جهت جنوب شرقی 1321قمری

بقیع 1303 قمری

بقیع در گذشته

 

 مکتب امام صادق و وضعیت امروز جامعه ما/ و ویژه نامه خبرآنلاین در شهادت امام صادق( که درود خدا بر او باد)

نگرش انسانى امام صادق( علیه‎السلام) از نگرش اسلام به انسانیّت در ساخت‎ها و مفاهیم گوناگون آن مایه مى گیرد. براى آن که از شدت عشق  امام به انسانیت و ارج نهادن به حقوق او که صخره هاى سترگ در برابرش سر فرود مى آورند و ستارگان و درختان در برابرش به سجده مى افتند، پرده برداریم، چند نمونه کوچک از این موارد را ذکر مى کنیم.

برخورد با سود و سرمایه

1- امام به خدمتکار خویش، "مُصادف"، هزار دینار داد و به او گفت: آماده شو تا براى کارى تجارى به مصر روى، زیرا تعداد خانواده من زیاد است. مصادف، وسایل سفر را فراهم ‏آورد و با بازرگانان به مصر رفت. چون نزدیک شهر رسید، کاروانى تجارى در بیرون شهر به استقبال آنان‏ آمده ایشان از آن کاروان در باره وضعیّت کالایى که با خود آورده بودند سؤال کردند که آیا در مصر چنین کالایى هست یا نه؟ کاروانیان پاسخ ‏دادند: چنین کالایى در مصر نیست. آنگاه سوگند خوردند و قرارداد بستند که از هر دینار یک دینار سود بگیرند(یعنى سود را مضاعف قرار دهند.)آنان بعد از فروش اجناس، پول خود را گرفتند و به مدینه ‏برگشتند.

مصادف نزد امام صادق(‏علیه‎السلام) رفت. دو کیسه در دست داشت که در هر کیسه یک هزار دینار بود. او عرض کرد: فدایت شوم این کیسه سرمایه ‏و این یکى سود است. امام پرسید: این سود، بسیار است مگر شما با این‏ کالا چه کردید؟ مصادف داستان تجارت خود را براى امام گفت: آن ‏حضرت با شنیدن حرف‎هاى مصادف فرمود:"سبحان الله! آیا بر قومى از مسلمانان سوگند یاد کرده‏اید که کالاى ‏خود را به آنان نمى‏فروشید مگر آنکه در ازاى هر دینار، یک دینار سود بگیرید؟!"

آنگاه یکى از دو کیسه را برداشت و فرمود: "این سرمایه من است ‏و ما نیازى به سود نداریم."سپس فرمود: "اى مصادف! چکاچک شمشیرها آسانتر از یافتن ‏روزى حلال است."

برخورد با تهمت زننده به یک زن مشرک

2- امام صادق(علیه‎السلام) دوستى داشت که هیچگاه از او جدا نمى‏شد. روزى او بر غلامش خشم گرفت و زبان به ناسزا گشود و گفت: کجایى اى پسر زنِ‏ زناکار!! وقتی ابوعبدالله این سخن شنید، دستش را بالا آورد و به ‏پیشانى‏اش زد و گفت: سبحان الله! آیا به مادرش تهمت مى‏زنى؟! من تو را خوددار و پرهیزکار مى‏دیدم. مرد گفت: فدایت شوم مادر این غلام کنیزى مشرک است. حضرت ‏پاسخ داد: آیا نمى‏دانى که برای هر امّتى ازدواجی هست؟

برخورد امام با فرد مصیبت زده

3- امام همراه با برخى از یارانش جنازه‏اى را تشییع مى‏کردند. دوال نعل آن ‏حضرت پاره شده بود. در این هنگام مردى دوال نعل خود را در ‏آورد تا به امام بدهد، اما آن‏ حضرت فرمود: آن را براى خودت نگاه‏دار که صاحب مصیبت به شکیبایى بر آن سزاوارتر است.

زندگی امام در وضعیت گرانی جامعه

4- یکى از اصحاب آن ‏حضرت نقل کرده است: مردم مدینه دچار گرانى و قحطى شدند آنچنان که حتى توانگران گندم را با جو مى‏آمیختند و مى‏خوردند. ابوعبدالله(‏علیه‎السلام) نیز طعامى خوب داشت که برایش کافى بود و اول سال آن را تهیه کرده بود. آن ‏حضرت به یکى از غلامانش فرمود: براى ما جو بخر و با این طعام بیامیز یا آن را بفروش. زیرا ما خوش‏ نداریم که خود غذاى گوارا بخوریم و مردم غذاى ناگوار!

روزی حلال

 5- یکى دیگر از یاران امام نقل کرده است که بر ابوعبدالله که در باغ‏ خود بود، وارد شدم. او در حالى که پیراهنى بر تن داشت، بیلى به دست‏ گرفته بود و مشغول کار بود و مى‏فرمود: من در برخى از قسمت‎هاى زمینم ‏کار مى‏کنم با آن که کسانى را دارم که این کارها را انجام دهند. این براى آن‏ است که خداوند بداند من در پى روزى حلال هستم.




تاریخ : شنبه 92/6/30 | 10:55 عصر | نویسنده : محمد امین فروتن | نظر
نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - شنبه 18 تیر 91 توسط روح الله فروتن | 5 نظر

وصیتنامه

وصیتنامه

بسمه تعالی

اگر کشته شدم فقط دعا کنید که خدا مرا در زمره شهیدان درگاهش قرار

دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید چون رهبرم حسین نه کفنی داشت

نه غسلی.وبه مادرم بگویید که مادر آرزوی من برآورده شد وگریه نکن فقط

 دعا کن و به او بگویید اگر گناهی در حق تو کرده ام بخاطر خدا مرا ببخش

 چون اگر تو مرا نبخشی خدا مرا نمی بخشد.و به پدرم بگویید که من

خدمتی برای تو نکردم . ولی از تو درخواسـت میکنم بخـــاطر هرچه کـه

 میپرستی مرا ببخش و غیر از خون یک پیامی به ملت مسلمان مجاهد

دارم و آن اینـکه اگر همه کشته شوند بجــز یک نفر . من از آن یک نفــر

میخواهم که تسلیم دشمن نشود و فقط تسلیم در برابر خدا باشد.

وملت باید فقط متکی به خدا و قوانین خدا و اسلام باشد.

جواد فروتن

 




 
طبقه بندی: شهید جواد فروتن وصیتنامه شهدا
نوشته شده در تاریخ جمعه 16 فروردین 92 توسط روح الله فروتن | نظر بدهید

سلام.

این روزا ایام تعطیلات بود و فرصت بیشتری داشتم تلویزیون نگاه کنم.بعضی از برنامه هاشون خوب بود . بعضی ها هم زیاد به دل ننشست.اما......

بین پخش برنامه ها مثل همیشه تبلیغات بود.پیامهای  بازرگانی. همه مسائل اون به کنار.اما یه چیزی بدجور ذهن منو مشغول خودش کرده.

ادعایی توی مسائل اعتقادی ندارم ولی یکی از این پیامها حس بدی به من میده و یه جورایی منو به این مسئله میکشونه که این پیام با اصول اعتقادی ما 

مسلمونا منافات داره.طبق آیات قران خداوند بوجود آورنده شب و روز است.واین مسئله ای غیر قابل انکار است و اشتراک همه افکارو عقاید و مذاهب است.

اینکه انسان ها هیچ دخالتی در پیدایش متوالی این دو پدیده یعنی شب و روز ندارند..اما از ظاهر قضیه بر می اید که در کشور ما و به همت یک بانک تازه تاسیس

مردم ایران با استفاده از یک طناب بزرگ خورشید را از پشت دریاها بیرون میکشند و مهمان خیابان های شهرشان میکنند.مگر این پیامهای بازرگانی فیلترینگ ندارند.

مگر هیات نظارت ندارند. برای جذب مشتری بیشتر که نباید همه چیز را فدا کرد.......

نمیدانم .ممکن است است استدلال من غلط باشد ....شما چه نظری دارید.

به قول این بازیگر سریال پایتخت"من میخوام بدونم آیا این پیام را پخش میکنند چیز خوبی است."




 
طبقه بندی: پیام بازرگانی،  تلویزیون،  بانک شهر
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 23 بهمن 91 توسط روح الله فروتن | 3 نظر

 

جریان انحرافی در پاک ترین و مهم ترین و حساس ترین روز از تاریخ این کشور برگ دیگری از خباثت و سناریوی براندازی علیه نظام با هدف ضربه زدن به ولایت و رهبری را انجام داد.
 آنچه در قم و در جریان سخنرانی جناب دکتر لاریجانی توسط تعداد اندک اجیر شده جریان انحرافی رخ داد نشان داد که آنان نه تنها برای نزدیکترین و دلسوزترین یاران مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند بلکه برای مردم انقلابی و شریف قم و مراجع عظام که چند ماه قبل با بالاترین رأی آقای لاریجانی را به عنوان نماد و نماینده خود راهی بهارستان کردند هم هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند ،آنان که هنوز از جریان انتخابات نهم مجلس مهر داغ بر پیشانی دارند و با عدم اقبال مردم و علما مواجه شده اند در فکر انتقام بودند و صد البته اینان بدون پشتوانه و چراغ سبز طراحان و عاملان اصلی آن در دولت کاری خود سر انجام نداده اند و آنگونه که در اخبار آمده است مستنداتی از این اقدام زشت طراحی شده وجود دارد .
روزی که آمریکا و صهیونیست از حضور مردم و ولایت پذیری آنان و حضور بی نظیرشان انگشت به دهان بودند و در یخ تعجب مانده بودند ، این شعبان بی مخ های منحرف خوراک خوب به دشمن دادند و باعث آبروریزی نظام آنهم در قم شدند هر چند اربابان امریکایی به آنان جایزه احسنت دادند امّا ملّت بزرگ ایران به آنان نمره صفر داده و آنان را خودی تلقی نکردند .
درست و همزمان شاهد سخنرانی رئیس دولت در میدان بزرگ آزادی بودیم ایشان هم که البته هیچ جای تعجب ندارد باز همان ادبیات همیشگی در نادیده گرفتن اصول انقلاب و تذکرات و فرمایشات مقام معظم رهبری و     حرف هایی زدند که نه شایسته این روز بزرگ بود و نه قابل هضم برای جان بر کفان نظام و ولایت و رهبری که به شوق و عشق فرمان رهبر آمده بودند ، آقای احمدی نژاد درست بر خلاف سخنان و هشدارهای اخیر مقام معظم رهبری حرف از مذاکره با لحنی متفاوت با آمریکا زد تا خودی نشان دهد ، حرف از آزادی  در انتخابات زد تا بر خلاف سخن آقا چیزی گفته باشد ، حرف از بگم بگم زد و اینکه چیزهائی دارم تا دوباره در کشور التهاب ایجاد کند . و همه اینها سهوی رخ نداده است بی حرمتی به دکتر لاریجانی در قم ، سخنرانی 22 بهمن  احمدی نژاد ، استقبال 100 نفری از احمدی نژاد پس از بازگشت از مصر در فرودگاه مهرآباد و سخنرانی مشایی برای آنان روشن است که اینان انتخابات ریاست جمهوری را هدف گرفته اند تا با جار و جنجال بتوانند گزینه انحرافی خود را وارد میدان کنند و برای این کار دست به هر حربه ای خواهند زد . لذا بایستی هوشیار بود که :
 -         موجی سهمگین تر و خطرناک تر از 88 در 92 خواهیم داشت یاران رهبر و انقلاب آمادگی کامل داشته باشند .
-     اینبار ایجاد کنندگان موج با لباس خدمتگذاری ، شعار عدالت ، مردم ، خدا و پیغمبر  می آیند و تاریخ قرآن سر نیزه کردن را تکرار خواهند کرد .
-     شاید بر ملا شود که علّت حوادث 88 از کجا آب خورده است که البته بصیرت می خواهد و تعجب نیست اگر به این نتیجه برسیم که بر هم زنندگان نظم و آرامش امروز همان طراحان پس پرده دیروز بوده اند .
-         یادمان باشد انتخابات ریاست جمهوری و شورا های اسلامی هدف بعدی جریان انحرافی است .
-      یادمان باشد خانواده ای که هنوز خانه نشین نشده اند و در مقابل انحراف ایستاده اند خانواده لاریجانی هستند و با قدرت از ولایت و رهبری دفاع و تبعیت می کنند و جریان انحرافی در دولت بدنبال تصرف این خاکریز می باشد تا دسترسی به فرمانده کل قوا و ضربه زدن به او را برای خود راحت کند .
       اینها از کنار گذاشتن قطعه قطعه پازل جریانات سالها ماهها و روزهای گذشته بدست می آید . و پیام ما به جناب دکتر لاریجانی این است ، همچون همیشه با صبر ، متانت ، ایمان ، ولایت پذیری و دلسوزی خود به اداره امور بپردازید و هیچ از اقدامات این شعبان های زمان نرنجید که تاریخ این کشور پُر است از این حوادث ، صبوری کنید که خیل عظیمی از دلسوزان و دلباختگان ولایت و نظام همانگونه که به عشق رهبر به میدان آمدند با همان توان همراه و پشتیبان یاران واقعی رهبر می باشند و این عوام فریبان تازه به دوران رسیده هم بدانند خورشید پشت ابر نمی ماند و بزودی مردم خواهند دید که در پس چهره آنانیکه به نام دین اسلام و عدالت و مردم بر رأس کار هستند و هیچ توجهی به دستورات دین در حفظ حرمت برادر مسلمان خود نمی کنند ، هیچ از رهبری و ولایت پیروی نمی کنند ، هیچ از تهمت و افترا و غیبت به برادر خود نمی هراسند و آنانکه با ایجاد بی نظمی در کشور و تهیه خوراک برای بیگانه با داغ کردن تنور اختلافات به هر نحو تلاش می کنند به زودی رسوای خلق خواهند شد که وعده خدا نزدیک است .
مصطفی رضا حسینی

 




 
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 5 بهمن 91 توسط روح الله فروتن | یک نظر

سعید مرتضوی، دیگر یک نام نیست، سعید مرتضوی یک اصطلاح است؛ اصطلاحی که در آینده دلالت برای بی ثمر بودن یک کار و درگیری سه قوه اجرایی، قضایی و قانونگذاری یک کشور در یک کار بی‌حاصل می‌کند! 

به گزارش «تابناک»، از هنگامی که سعید مرتضوی از قوه قضائیه منفصل شد و رئیس دولت به وی پست مبارزه با قاچاق کالا را پیشنهاد کرد تا به امروز، بخشی از کار قوه قضائیه و مجلس و دولت به «این یک نفر» اختصاص یافته است و گویی، این دل‌مشغولی نهادهای اصلی کشور در قضیه سعید مرتضوی پایانی ندارد! 

درست در روزی که هیأت دولت در حال تصویب مصوبه برای دور زدن قانون و ابقای «این یک نفر» در سمت سابقش بود، نزدیک دو هزار نفر از کارکنان شرکت کشت و صنعت خوزستان در مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کرده بودند تا صدای خود را به گوش دولتیان برسانند. لازم به گفتن نیست که صدای آن دو هزار نفر شنیده نشد و اما اتفاقا برای «این یک نفر» مصوبه‌ای تصویب و بخشی از مسئولیت‌های یک وزیر به دیگری داده شد تا «این یک نفر» همچنان بماند. آن دو هزار نفر شاید نمی‌دانستند که یک نفر نمی‌خواهد صدای آنان شنیده شود. 

دولت اگر وقت هیأت دولت را می‌گیرد تا مصوبه برای ابقای «این یک نفر» بگذارد، اگر وظایف یک وزیر را دستکاری می‌کند تا کسی که او را دوباره منصوب می‌کند در مقابل مجلس پاسخگو نباشد و اگر حرف دو هزار نفر انسان محروم از حقوق را نمی‌شنود، تعارف ندارد و کارش را انجام می‌دهد. حال اگر منفعت ملت هم از میان رفت چه باک! سر ساقی سلامت! دولت پذیرفته که امورات «این یک نفر» بر بقیه ارجحیت دارد و اگر مملکت هم تعطیل شد، «این یک نفر» باشد! طبیعتا نمی‌توان دولت را از خواب بیدار کرد، چون خود را به خواب زده است! 

اما بحث اصلی به قوه قضائیه و مجلس است که تعارف دارند با خودشان و دیگران و وقت و انرژی خود را اتفاقا صرف «این یک نفر» کرده‌اند. مجلس بار‌ها درگیر مسأله «این یک نفر» شده است. گاهی چنان وقت مجلس و کارهای اساسی مملکت را به «این یک نفر» و استیضاح یک وزیر به خاطر وی اختصاص دادند که مردم باورشان شد، مجلس می‌خواهد برای رسیدن به کارهای اساسی مردم، موضوع «این یک نفر» را فیصله دهد، اما پس از روز‌ها و ماه‌ها بحث و جدل، سرانجام «این یک نفر» با قول شرف به چند تن از نمایندگان مجلس که خود را وکیل وکلا کرده بودند، بازی موش و گربه مجلس و «این یک نفر»ادامه یافت. 

اکنون بحث «این یک نفر» نیست. بحث درگیری چندین و چند باره مجلس در موضوع «این یک نفر»است. مجلس اگر تعارف دارد و به قول شرف اعتقاد دارد، این موضوع را‌‌ رها کند و به کارهای اساسی مردم بپردازد؛ چه اگر می‌خواست و اراده این را داشت‌‌، همان نوبت اول مسأله را حل می‌کرد! 

راستی می‌دانید هر جلسه مجلس و هر روزی که نمایندگان صرف «این یک نفر» می‌کنند، به چه میزان هزینه بر ملت و کشور تحمیل می‌کند؟ می‌دانید به چه میزان مسأله اساسی کشور معطل «این یک نفر» شده است؟ بحث این نیست که مجلس این مسأله را‌‌ رها کند. بحث این است که اگر تعارفی هست و کاری پیش نمی‌رود، چرا ملت باید هزینه آن را پرداخت کند؟ امروز هم مجلس به کار وزیر « تعاون و کار و رفاه» رفته و استیضاح وی را اعلام وصول کرده است که: «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوش‌تر زدند گردن مسگری»! 

درباره قوه قضائیه هم همین نکته صادق است. اکنون ماه‌ها و بلکه سال‌هاست که قوه قضائیه و نهادهای آن درگیر در این مسأله هستند و هنوز که هنوز است، «این یک نفر» موضوع دیوان‌های گوناگون است و به تازگی هم تاریخ دادگاه وی در اسفند ماه اعلام شده است. 

آیا قوه قضائیه که ریاست محترم آن از کارهای بر زمین مانده بسیار آن سخن می‌گوید، نمی‌توانست یا نمی‌تواند مسأله «این یک نفر» را به سرانجام برساند؟ 

نگرانی از این است، آیا باید تا هنگامی که «این یک نفر» هست و قوه قضائیه هم هست، همواره این موضوع زنده و به روز باشد؟

به چه اندازه قوه قضائیه باید وقت و انرژی خود را صرف مسائل مرتبط با «این یک نفر» بکند؟ راهی برای پایان دادن به آن نیست؟ 

اکنون دیری است که سه نهاد اداره کننده کشور، درگیر مسأله این یک نفر هستند. «این یک نفر» هم محکم در جای خود ایستاده است. 

آیا مشغول شدن به «این یک نفر» و هزینه کردن برای این موضوع و همچنان بلاتکلیف بودن را واقعا چاره‌ای نیست؟ چه کسی لجاجت می‌کند؟ چه کسانی تعارف و مماشات می‌کنند؟

 

سایت تابناک




 



تاریخ : شنبه 92/6/30 | 10:54 عصر | نویسنده : محمد امین فروتن | نظر
نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - شنبه 18 تیر 91 توسط روح الله فروتن | 5 نظر

وصیتنامه

وصیتنامه

بسمه تعالی

اگر کشته شدم فقط دعا کنید که خدا مرا در زمره شهیدان درگاهش قرار

دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید چون رهبرم حسین نه کفنی داشت

نه غسلی.وبه مادرم بگویید که مادر آرزوی من برآورده شد وگریه نکن فقط

 دعا کن و به او بگویید اگر گناهی در حق تو کرده ام بخاطر خدا مرا ببخش

 چون اگر تو مرا نبخشی خدا مرا نمی بخشد.و به پدرم بگویید که من

خدمتی برای تو نکردم . ولی از تو درخواسـت میکنم بخـــاطر هرچه کـه

 میپرستی مرا ببخش و غیر از خون یک پیامی به ملت مسلمان مجاهد

دارم و آن اینـکه اگر همه کشته شوند بجــز یک نفر . من از آن یک نفــر

میخواهم که تسلیم دشمن نشود و فقط تسلیم در برابر خدا باشد.

وملت باید فقط متکی به خدا و قوانین خدا و اسلام باشد.

جواد فروتن

 




 
طبقه بندی: شهید جواد فروتن وصیتنامه شهدا
نوشته شده در تاریخ جمعه 16 فروردین 92 توسط روح الله فروتن | نظر بدهید

سلام.

این روزا ایام تعطیلات بود و فرصت بیشتری داشتم تلویزیون نگاه کنم.بعضی از برنامه هاشون خوب بود . بعضی ها هم زیاد به دل ننشست.اما......

بین پخش برنامه ها مثل همیشه تبلیغات بود.پیامهای  بازرگانی. همه مسائل اون به کنار.اما یه چیزی بدجور ذهن منو مشغول خودش کرده.

ادعایی توی مسائل اعتقادی ندارم ولی یکی از این پیامها حس بدی به من میده و یه جورایی منو به این مسئله میکشونه که این پیام با اصول اعتقادی ما 

مسلمونا منافات داره.طبق آیات قران خداوند بوجود آورنده شب و روز است.واین مسئله ای غیر قابل انکار است و اشتراک همه افکارو عقاید و مذاهب است.

اینکه انسان ها هیچ دخالتی در پیدایش متوالی این دو پدیده یعنی شب و روز ندارند..اما از ظاهر قضیه بر می اید که در کشور ما و به همت یک بانک تازه تاسیس

مردم ایران با استفاده از یک طناب بزرگ خورشید را از پشت دریاها بیرون میکشند و مهمان خیابان های شهرشان میکنند.مگر این پیامهای بازرگانی فیلترینگ ندارند.

مگر هیات نظارت ندارند. برای جذب مشتری بیشتر که نباید همه چیز را فدا کرد.......

نمیدانم .ممکن است است استدلال من غلط باشد ....شما چه نظری دارید.

به قول این بازیگر سریال پایتخت"من میخوام بدونم آیا این پیام را پخش میکنند چیز خوبی است."




 
طبقه بندی: پیام بازرگانی،  تلویزیون،  بانک شهر
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 23 بهمن 91 توسط روح الله فروتن | 3 نظر

 

جریان انحرافی در پاک ترین و مهم ترین و حساس ترین روز از تاریخ این کشور برگ دیگری از خباثت و سناریوی براندازی علیه نظام با هدف ضربه زدن به ولایت و رهبری را انجام داد.
 آنچه در قم و در جریان سخنرانی جناب دکتر لاریجانی توسط تعداد اندک اجیر شده جریان انحرافی رخ داد نشان داد که آنان نه تنها برای نزدیکترین و دلسوزترین یاران مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند بلکه برای مردم انقلابی و شریف قم و مراجع عظام که چند ماه قبل با بالاترین رأی آقای لاریجانی را به عنوان نماد و نماینده خود راهی بهارستان کردند هم هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند ،آنان که هنوز از جریان انتخابات نهم مجلس مهر داغ بر پیشانی دارند و با عدم اقبال مردم و علما مواجه شده اند در فکر انتقام بودند و صد البته اینان بدون پشتوانه و چراغ سبز طراحان و عاملان اصلی آن در دولت کاری خود سر انجام نداده اند و آنگونه که در اخبار آمده است مستنداتی از این اقدام زشت طراحی شده وجود دارد .
روزی که آمریکا و صهیونیست از حضور مردم و ولایت پذیری آنان و حضور بی نظیرشان انگشت به دهان بودند و در یخ تعجب مانده بودند ، این شعبان بی مخ های منحرف خوراک خوب به دشمن دادند و باعث آبروریزی نظام آنهم در قم شدند هر چند اربابان امریکایی به آنان جایزه احسنت دادند امّا ملّت بزرگ ایران به آنان نمره صفر داده و آنان را خودی تلقی نکردند .
درست و همزمان شاهد سخنرانی رئیس دولت در میدان بزرگ آزادی بودیم ایشان هم که البته هیچ جای تعجب ندارد باز همان ادبیات همیشگی در نادیده گرفتن اصول انقلاب و تذکرات و فرمایشات مقام معظم رهبری و     حرف هایی زدند که نه شایسته این روز بزرگ بود و نه قابل هضم برای جان بر کفان نظام و ولایت و رهبری که به شوق و عشق فرمان رهبر آمده بودند ، آقای احمدی نژاد درست بر خلاف سخنان و هشدارهای اخیر مقام معظم رهبری حرف از مذاکره با لحنی متفاوت با آمریکا زد تا خودی نشان دهد ، حرف از آزادی  در انتخابات زد تا بر خلاف سخن آقا چیزی گفته باشد ، حرف از بگم بگم زد و اینکه چیزهائی دارم تا دوباره در کشور التهاب ایجاد کند . و همه اینها سهوی رخ نداده است بی حرمتی به دکتر لاریجانی در قم ، سخنرانی 22 بهمن  احمدی نژاد ، استقبال 100 نفری از احمدی نژاد پس از بازگشت از مصر در فرودگاه مهرآباد و سخنرانی مشایی برای آنان روشن است که اینان انتخابات ریاست جمهوری را هدف گرفته اند تا با جار و جنجال بتوانند گزینه انحرافی خود را وارد میدان کنند و برای این کار دست به هر حربه ای خواهند زد . لذا بایستی هوشیار بود که :
 -         موجی سهمگین تر و خطرناک تر از 88 در 92 خواهیم داشت یاران رهبر و انقلاب آمادگی کامل داشته باشند .
-     اینبار ایجاد کنندگان موج با لباس خدمتگذاری ، شعار عدالت ، مردم ، خدا و پیغمبر  می آیند و تاریخ قرآن سر نیزه کردن را تکرار خواهند کرد .
-     شاید بر ملا شود که علّت حوادث 88 از کجا آب خورده است که البته بصیرت می خواهد و تعجب نیست اگر به این نتیجه برسیم که بر هم زنندگان نظم و آرامش امروز همان طراحان پس پرده دیروز بوده اند .
-         یادمان باشد انتخابات ریاست جمهوری و شورا های اسلامی هدف بعدی جریان انحرافی است .
-      یادمان باشد خانواده ای که هنوز خانه نشین نشده اند و در مقابل انحراف ایستاده اند خانواده لاریجانی هستند و با قدرت از ولایت و رهبری دفاع و تبعیت می کنند و جریان انحرافی در دولت بدنبال تصرف این خاکریز می باشد تا دسترسی به فرمانده کل قوا و ضربه زدن به او را برای خود راحت کند .
       اینها از کنار گذاشتن قطعه قطعه پازل جریانات سالها ماهها و روزهای گذشته بدست می آید . و پیام ما به جناب دکتر لاریجانی این است ، همچون همیشه با صبر ، متانت ، ایمان ، ولایت پذیری و دلسوزی خود به اداره امور بپردازید و هیچ از اقدامات این شعبان های زمان نرنجید که تاریخ این کشور پُر است از این حوادث ، صبوری کنید که خیل عظیمی از دلسوزان و دلباختگان ولایت و نظام همانگونه که به عشق رهبر به میدان آمدند با همان توان همراه و پشتیبان یاران واقعی رهبر می باشند و این عوام فریبان تازه به دوران رسیده هم بدانند خورشید پشت ابر نمی ماند و بزودی مردم خواهند دید که در پس چهره آنانیکه به نام دین اسلام و عدالت و مردم بر رأس کار هستند و هیچ توجهی به دستورات دین در حفظ حرمت برادر مسلمان خود نمی کنند ، هیچ از رهبری و ولایت پیروی نمی کنند ، هیچ از تهمت و افترا و غیبت به برادر خود نمی هراسند و آنانکه با ایجاد بی نظمی در کشور و تهیه خوراک برای بیگانه با داغ کردن تنور اختلافات به هر نحو تلاش می کنند به زودی رسوای خلق خواهند شد که وعده خدا نزدیک است .
مصطفی رضا حسینی

 




 
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 5 بهمن 91 توسط روح الله فروتن | یک نظر

سعید مرتضوی، دیگر یک نام نیست، سعید مرتضوی یک اصطلاح است؛ اصطلاحی که در آینده دلالت برای بی ثمر بودن یک کار و درگیری سه قوه اجرایی، قضایی و قانونگذاری یک کشور در یک کار بی‌حاصل می‌کند! 

به گزارش «تابناک»، از هنگامی که سعید مرتضوی از قوه قضائیه منفصل شد و رئیس دولت به وی پست مبارزه با قاچاق کالا را پیشنهاد کرد تا به امروز، بخشی از کار قوه قضائیه و مجلس و دولت به «این یک نفر» اختصاص یافته است و گویی، این دل‌مشغولی نهادهای اصلی کشور در قضیه سعید مرتضوی پایانی ندارد! 

درست در روزی که هیأت دولت در حال تصویب مصوبه برای دور زدن قانون و ابقای «این یک نفر» در سمت سابقش بود، نزدیک دو هزار نفر از کارکنان شرکت کشت و صنعت خوزستان در مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کرده بودند تا صدای خود را به گوش دولتیان برسانند. لازم به گفتن نیست که صدای آن دو هزار نفر شنیده نشد و اما اتفاقا برای «این یک نفر» مصوبه‌ای تصویب و بخشی از مسئولیت‌های یک وزیر به دیگری داده شد تا «این یک نفر» همچنان بماند. آن دو هزار نفر شاید نمی‌دانستند که یک نفر نمی‌خواهد صدای آنان شنیده شود. 

دولت اگر وقت هیأت دولت را می‌گیرد تا مصوبه برای ابقای «این یک نفر» بگذارد، اگر وظایف یک وزیر را دستکاری می‌کند تا کسی که او را دوباره منصوب می‌کند در مقابل مجلس پاسخگو نباشد و اگر حرف دو هزار نفر انسان محروم از حقوق را نمی‌شنود، تعارف ندارد و کارش را انجام می‌دهد. حال اگر منفعت ملت هم از میان رفت چه باک! سر ساقی سلامت! دولت پذیرفته که امورات «این یک نفر» بر بقیه ارجحیت دارد و اگر مملکت هم تعطیل شد، «این یک نفر» باشد! طبیعتا نمی‌توان دولت را از خواب بیدار کرد، چون خود را به خواب زده است! 

اما بحث اصلی به قوه قضائیه و مجلس است که تعارف دارند با خودشان و دیگران و وقت و انرژی خود را اتفاقا صرف «این یک نفر» کرده‌اند. مجلس بار‌ها درگیر مسأله «این یک نفر» شده است. گاهی چنان وقت مجلس و کارهای اساسی مملکت را به «این یک نفر» و استیضاح یک وزیر به خاطر وی اختصاص دادند که مردم باورشان شد، مجلس می‌خواهد برای رسیدن به کارهای اساسی مردم، موضوع «این یک نفر» را فیصله دهد، اما پس از روز‌ها و ماه‌ها بحث و جدل، سرانجام «این یک نفر» با قول شرف به چند تن از نمایندگان مجلس که خود را وکیل وکلا کرده بودند، بازی موش و گربه مجلس و «این یک نفر»ادامه یافت. 

اکنون بحث «این یک نفر» نیست. بحث درگیری چندین و چند باره مجلس در موضوع «این یک نفر»است. مجلس اگر تعارف دارد و به قول شرف اعتقاد دارد، این موضوع را‌‌ رها کند و به کارهای اساسی مردم بپردازد؛ چه اگر می‌خواست و اراده این را داشت‌‌، همان نوبت اول مسأله را حل می‌کرد! 

راستی می‌دانید هر جلسه مجلس و هر روزی که نمایندگان صرف «این یک نفر» می‌کنند، به چه میزان هزینه بر ملت و کشور تحمیل می‌کند؟ می‌دانید به چه میزان مسأله اساسی کشور معطل «این یک نفر» شده است؟ بحث این نیست که مجلس این مسأله را‌‌ رها کند. بحث این است که اگر تعارفی هست و کاری پیش نمی‌رود، چرا ملت باید هزینه آن را پرداخت کند؟ امروز هم مجلس به کار وزیر « تعاون و کار و رفاه» رفته و استیضاح وی را اعلام وصول کرده است که: «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوش‌تر زدند گردن مسگری»! 

درباره قوه قضائیه هم همین نکته صادق است. اکنون ماه‌ها و بلکه سال‌هاست که قوه قضائیه و نهادهای آن درگیر در این مسأله هستند و هنوز که هنوز است، «این یک نفر» موضوع دیوان‌های گوناگون است و به تازگی هم تاریخ دادگاه وی در اسفند ماه اعلام شده است. 

آیا قوه قضائیه که ریاست محترم آن از کارهای بر زمین مانده بسیار آن سخن می‌گوید، نمی‌توانست یا نمی‌تواند مسأله «این یک نفر» را به سرانجام برساند؟ 

نگرانی از این است، آیا باید تا هنگامی که «این یک نفر» هست و قوه قضائیه هم هست، همواره این موضوع زنده و به روز باشد؟

به چه اندازه قوه قضائیه باید وقت و انرژی خود را صرف مسائل مرتبط با «این یک نفر» بکند؟ راهی برای پایان دادن به آن نیست؟ 

اکنون دیری است که سه نهاد اداره کننده کشور، درگیر مسأله این یک نفر هستند. «این یک نفر» هم محکم در جای خود ایستاده است. 

آیا مشغول شدن به «این یک نفر» و هزینه کردن برای این موضوع و همچنان بلاتکلیف بودن را واقعا چاره‌ای نیست؟ چه کسی لجاجت می‌کند؟ چه کسانی تعارف و مماشات می‌کنند؟

 

سایت تابناک




 



تاریخ : شنبه 92/6/30 | 10:53 عصر | نویسنده : محمد امین فروتن | نظر

- الو

- سلام

- سلام کجایی؟

- تو تاکسی دارم می رم خرید

- همین الام پیاده شو!

- چرا؟ نرسیدم که هنوز!

- پیاده شو، زود باش ، بهت می گم همین حالا

- مگه قراره ماشین منفجر بشه که اینطوری می گی؟

- مامان پیاده شو دیگه!

- تا نگی چرا، پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟

- باشه برات توضیح می دم به شرطی که قول بدی برگشتنه با BRT برگردی

- وا؟؟؟ معلوم هست چت شده دختر؟نکنه دوباره درباره ی مزایای حمل و نقل عمومی مطلب خوندی و جو گرفتت!؟

- ببین مگه با BRT بری زودتز نمی رسی؟

- چرا.

- مگه ارزون تر در نمیاد؟

- خوب چرا.

- پس چرا با تاکسی می ری که ترافیک و آلودگی رو بیشتر می کنه؟ ببین قالیباف با این همه مشکلاتی که داره نمی زاره پروژه هاش عقب بیوفته و مردم لنگ بمونن.اون وقت امثال من و تو از این امکانات استفاده نکنیم؟درسته آخه؟

- راستشو بگو ببینم چت شده؟ دردت چیه آخه؟

- راستی مامان شنیدی تونل توحید طبق برنامه اول مهر افتتاح می شه؟

- بحث رو عوض نکن دختر بگو ببینم چی شده؟

- مامان مگه من مثل لیلای اقدس خانم اینا لیسانس ندارم؟

- خوب چرا؟

- آخه من چیم از دختر اقدس خانم اینا کمتره؟

-هیچی دختر.ولی اینا چه ربطی به تاکسی و ترافیک داره؟

- آخه می دونی چیه مامان؟ دیروز مامانه لیلا تو بی آر تی با یه زنه دوست شده ، زنه یه برادر زاده داره که هم پولداره هم تحصیل کرده. امشبم قراره بیان خواستگاری، تو هم از این به بعد با بی آر تی برو اینور اونور دیگه!




تاریخ : چهارشنبه 92/6/27 | 3:17 عصر | نویسنده : محمد امین فروتن | نظر
.: Weblog Themes By VatanSkin :.